بچه پولدار

حدودای ٦ صبحه که از خواب بیدار میشی یه دوش میگیری و میری سر میز صبحونه ساعت ٧ از خونه میزنی بیرون ماشینت خرابه اعصابت به هم میریزه ماشین ٢٠ ملیونی همینه دیگه چاره ای نیست باید با تاکسی بری .دربست ، ماشین ترمز میکنه به رادیو گوش میدی به دستور وزیر کار حقوق کارگری ۲۰ هزار تومان افزایش یافتُماهی ۲۴۰ هزار تومانُ با خودت میگی مگه میشه با روزی ۸ هزارتومان هم زندگی کرد؟ ساکت نشستی راننده از سکوت تو کلافه میشه ُبه حرف میاد از وضعیت بنزین میگه این بار شاکی نیست خوشحاله : آره آقا من قبلا روزی ۱۹-۲۰ هزار تومان در میآوردم از وقتی بنزین سهمیه بندی شده روزی ۳۰ تومان تازه کمتر کار میکنم روزی ۱۴ ساعت.وای بدنت سرد میشه مگه با روزی ۱۴ ساعت کار آدم زنده میمونه؟؟؟!!!.پیاده میشی هنوز به کلاست نیم ساعت مونده تصمیم میگیری چیزی بخوری میری بوفه دانشگاه . شلوغه دود همه جا رو گرفته یه آبمیوه میگیری تنها میشینی دور میز کناریت شلوغه یکی داره شیرینی میده کنجکاو میشی به حرفاشون گوش میدی: بابا علی جون قرار شد بهمون سانویچ بدی نه کیک و ساندیس.بابا مایه دار .بابا ...... اونی که داره شیرینی میده یه پراید خریده مدل ۸۲ با خودت میگی مگه پراید خریدن هم شیرینی داره؟؟؟!!!تو همین فکری که بوفه چی میزنه رو شونت آقا آقا بلند شو آقا بلند شو میخوایم ببندیم آقا بلند شو  میخوایم ببندیم.بیدار میشی !!!! اشک تو چشمات جمع میشه یعنی همش یه خواب بود.آره ماشین ۲۰ ملیونی یه خواب بود.خونه ۱۰۰۰ متری یه خواب بود همش خواب بود.یادت میفته تو یه دانشجوئی که از کل روز نصفش رو با موتورت مسافرکشی میکنی خونتون ته خطه سه تا خواهر داری با یه مادر زمینگیر که منتظر پولی هستن که باید براشون ببری .عجله کن.

نظرات 2 + ارسال نظر
sh.kh 1386,10,24 ساعت 12:12 ق.ظ http://khodaam.persianblog.ir

Hamine hamin...Esmesh hast endegi

بارونک 1386,10,26 ساعت 11:08 ب.ظ http://baronnak.blogfa.com

خوب
این داستان خوبی بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد